معنی شیش بویین - جستجوی لغت در جدول جو
شیش بویین
چوب خشک، کرخت شدن بدن
ادامه...
چوب خشک، کرخت شدن بدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شیر بویین
خیس شدن
ادامه...
خیس شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
میش بویین
موش بویین
ادامه...
موش بویین
فرهنگ گویش مازندرانی
شش بویین
تباه شدن خوشه ی شالی پس از شکستن ساقه، زرد شدن ساقه ی شالی
ادامه...
تباه شدن خوشه ی شالی پس از شکستن ساقه، زرد شدن ساقه ی شالی
فرهنگ گویش مازندرانی
شاد بویین
افشان شدن پشم و موی
ادامه...
افشان شدن پشم و موی
فرهنگ گویش مازندرانی
شیش بکشین
کنایه از: شکنجه عمل وحشیانه ی ترکه در ماتحت کردن
ادامه...
کنایه از: شکنجه عمل وحشیانه ی ترکه در ماتحت کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
لاش بویین
رها کردن مزرعه یا جالیز و پنبه زار بعد از آخرین چین
ادامه...
رها کردن مزرعه یا جالیز و پنبه زار بعد از آخرین چین
فرهنگ گویش مازندرانی
لیس بویین
سرسری شدن
ادامه...
سرسری شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
میم بویین
تحت تاثیر قرار گرفتن، نرم شدن
ادامه...
تحت تاثیر قرار گرفتن، نرم شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
تش بویین
روشن شدن آتش
ادامه...
روشن شدن آتش
فرهنگ گویش مازندرانی
شق بویین
راست و محکم شدن، صاف شدن
ادامه...
راست و محکم شدن، صاف شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
شد بویین
فاسد شدن، فاسد شدن تخم مرغ
ادامه...
فاسد شدن، فاسد شدن تخم مرغ
فرهنگ گویش مازندرانی
شیش ببین
خشک شدن، گرفتگی عضلات
ادامه...
خشک شدن، گرفتگی عضلات
فرهنگ گویش مازندرانی